دفتر پانزدهم
از دیرباز انسانِ کامل؛ اسرارآمیز و مینوی جلوه مینمود، کس را به ژرفای وجودش راه نبود. شاید انسانِ فرهیخته اینگونه باشد؛ دوراندیش و آگاه، هوشیار و گوش ...
دفتر چهاردهم
یک؛ ستونِ بنیادی دائو است. ریشه؛ دیده نمیشود. اصل؛ شنیده نمیشود. یک؛ بساویده نمیشود. سرشتِ ذاتی؛ بالا نیست، پائین نیست، پیش نیست، پس نیست، تاریک نیس ...
دفتر سیزدهم
نامآوری و نواخت؛ انسان را بر میکشاند، بدنامی و ننگ؛ انسان را فرو میکاهد. ثروت، قدرت و شوکت؛ نواخت است، بیمناک است. نواخت و نامآوری؛ انگیزاننده است، ...
دفتر یازدهم
یک چرخ؛ از یک دایره و تعدادی محور که در مرکز بهم میرسند درست شده، ولی آنچه چرخ را مفید میسازد، یک فضایِ خالی از اجزاء آن است. یک ظرف سفالین؛ از مقداری گل ...
دفتر دهم
آیا میتوانی نَفسِِ بدکنش و سرشتِ راستین را؛ یگانه سازی و از آن جدا نشوی؟ آیا میتوانی نَفَس را چون نوزاد نرم و زلال گردانی؟ آیا میتوانی دانایی را ...
دفتر هشتم
سرشتِ راستینِ انسان؛ والاست، مانند ندارد، شاید شبیه باران و آب باشد! آب، مایه زندگانی است، باران بر همگان میبارد، سرشتِ راستین؛ به آب، به باران میماند ...